تفاوتی ندارد خواب باشم یا بیدار ؛ زیباترین تصویر پیش چشمانم همیشه "تویی"
گاهی به سرم می زند بزنم زیر همه چیز و همه چیز !
اما سر که کاره ای نیست ، این "دل" است که فرمانروایی میکند ...
خیلی وقت است فراموش کرده ام ...
کدامیک را سخت تر می کشم ... ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را ...
.
.
چهار فصل کامل نیست !
هوای تو ، هوای دیگریست ...
خورشید را در آغوش گرفته ای
پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای
موهایت را به دست نسیم
چه خوش غیرتـــــــم من!!
ایستاده ام....
تنها....
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا ....
انگشت هایم را می شمارم
یک.
دو..
سه...
ودست های تو در هم فرو رفته اند
تو ....
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی....
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی...
ومن ....
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس....
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش...
هنوز هم قافیه را به چشمان تو
می بازم....
مطمئن باش!
صـــدای قـــلب نــیست
صـــدای پــــای تــوست
کـه شـب ها در ســینـه ام مــی دوی
کـــافی اســـت کــمی خــسته شوی
کـــافی اســـت کــمی بـایـستی ...
این شعر آبی می نشیند روی کاشی
وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی
برگرد...
شاید شعر آرامش بگیرد
چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی
امشب شبی ست
که دریای دل
طوفانی ست
ناگفته هایم باشد
برای شبی دیگر با یک شور دیگر...
همیشه باید کسی باشد
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
باید کسی باشد ... ...
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد ...
کسی باشد که اگر بهانهگیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه...!
برای دلم گاهی پدر میشوم !
خشمگین میگویم : بس کن ؛ تو دیگر بزرگ شدی !