آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود که آغـوشم برایـــش کهکشان است !!
نیایــــــــــــــــــی
بـــــــهار نمی آید
پرستوها بی کار می شوند
درخت ها غمْ باد.
حالا من هیچ؛ اما...
چه گناهی کرده اَند این بی چاره ها
با یاد تو این ستاره ها رنگی بود / این دفتر خاطرات من سنگی بود
از درس کلاس عاشقی سهمم باز / یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود
کلافه شدن یعنی :
دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله ی کسی را نداشته باشی که هست !
من از این همه سلامِ ضبط شده خسته ام جانم!
دلم حرفی نو میخواهد .. حرفی ناب
ساده هم اگر باشد عیبی ندارد..
مثلا بگو دلم برایت تنگ شده
همین!
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا هــیـچ چــیـز بــدون تــــو تـمــام نـمـی شـــود...
حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
دلم برایت تنگ شده است
چه از طول ، چه از عرض و چه از ارتفاع
می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست
اگه دیدی بغض کردی و ولی دلیل برای گریه کردن پیدا نمیکنی
اگه دنبال جایی میگشتی که داد بزنی
بدون دل خدا برات تنگ شده
میخواد صداش بزنی....
خود را به که بسپارم ، وقتی که دلم تنگ است
پیدا نکنم همدل ، دلها همه از سنگ است
گویا که در این وادی ، از عشق نشانی نیست
گر هست یکی عاشق ، آلوده به صد رنگ است