در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت
تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت
عجب خیاط ماهری است دنیا ، که دل هیچکس را برای ما تنگ ندوخت !
می نویسم: " د ی د ا ر"
تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار
سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم
حال عجیبی ست دیدن همان آسمان
که شاید تو
دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . .
دیگر فرصتی برای پیامک نیست...
دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیم...
دلتنگیت در هیچ پیامی نمی گنجد...
عشق من ای کفتر بی پشت بام / عشق من ای خواب خوب ناتمام
بی تو رویایم پر از دلتنگی است / فصلهای زندگی بی معنی است
دلتنگتم
مثل مادری بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش رو بگیره...
دل ، این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند !
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم
این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟