اینجا همه خوبند خیالت راحت!
من مانده ام و چهار تا هم صحبت!
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم…
من، عشق، خدا، عقربه های ساعت!
دلتنگ که میشوی
چشمهایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم
کجایی ؟ یک کلمه نیست، خیلی معنی دارد گاهی ...
کجایی یعنی چرا سراغم نمی یایی ؟
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ؟
دلم تنگ شده
دوستت دارم .. !!
عکــــس تو را
به سقف آسمان سنجاق میکنم
حال که این روزها
از فرط دلتنگی
چشمانم مدام رو به آسمان است
بگذار تو در قاب چشمانم باشی...
در کجا رسم بر این است که عاشق نشوی ؟ / باغبان باشی و دلتنگ شقایق نشوی ؟
دیوار خموش خانه هامان سنگی است
لبخند ته آینه هــــــامان رنگـــی است
کو آنکه رســــــد به دادمان گه گاهی
بن بست نگاهمان پر از دلتنگی است
دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام .....!
من به پایان دلتنگی می اندیشم ؛
آن نهایتـی که...
تـو را بـرای همیشه خواهم داشت ...
دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!