سهم ِ تـو از من
هرچه بود ؛
سـپـردی اش بـه بـاد !
سهم ِ من از تــو
هر چـه بـود ؛
هـســت ؛
به همان طراوت و گرمای ِ آغازین !
عـزیـز می دارمـش
تا آخرین نـبـض ِ بـودن
تا لحـظـه ی سـپــردن بـه خــاک ... !
ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺩﺳﺘــﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺩﺭ ﺟﯿﺒــــﺖ ﺑـــﮕﺬﺍﺭﺷﺎﻥ
ﺷﺎﯾﺪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ
کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن ،
میفهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره . . .
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ ...
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن ...
تو را من "تو" کردم
وگرنه "او" هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن...
عطرها بی رحم ترین عنصر زمین اند . . .
بی آنکه بخواهی میبرنت تا قعر خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی ...
کاش نـــارو هم مثل لایک زدنــــی بود...
میـــزدم میزدی ....
نمیــــزدم نمیزدی ...
نمی دانم چه دردیست دوست داشتن ...
همین که پای کســـی به دنیایت باز می شود
پایت از این دنیــــــا بریده می شود ...
من مانده ام با یاد تــــــــــو
و بغضی که لگد می زند
بر حنجــــــــــــره ای پا به مـــاه . . .
من به پایان دلتنگی می اندیشم ؛
آن نهایتـی که...
تـو را بـرای همیشه خواهم داشت ...