فانوس شب وداع ، با هر سوسو / می گفت که آن کوچه ی رویایی کو
او بود و کمی شعر و هوایی ابری / امرو نه ابریست ، نه شعریست ، نه او !
از تمام دار دنیا ، تنها یک چیز دارم : دوستت !
هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست ، که من کال ماندم و به تو نمی رسم !
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!
گفتم: می دونم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !
... گفتم:می دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!
گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم
اولین باری که یکی بهم گفت دوستت دارم گریه ام گرفت
الان کسی بهم میگه دوستت دارم خندم می گیره!
در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی
من به اندازه یک آسمان دلم گرفته!
میخواهم گریه کنم
میخواهم فریاد بزنم..
کاش میتوانستم خودم را از خود بیچاره ام بگیرم
کاش میتوانستم نباشم
بمیرم!
کاش میتوانستم خود را از این شب طولانی رویاها برهانم
کاش میتوانستم خاموش شوم
فنا شوم
محو شوم..
من از این روزگار خسته شده ام
از این لحظه هایی که حال مرا نمی فهمند و کند می گذرند بیزارم
من از تمام شایدها و بایدها متنفرم. . .
تنهایی یعنی
من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد