شاید تو...
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ....
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!
بیا با پنجه راه برویم. . .
روی تن این دنیا. . .
بگذار خواب بماند. . .
نفهمد از قانونش گریخته ایم و،
دل باخته ایم. . . !
خدایا
از تجربه تنهائیت برایم بگو
این روزها سر تا پا گوشم...
دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهــــــــــم دیدن تو بود !!
نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی داد !
نباید مست را در حال ِ مستــــــی . . .
دست ِ قاضـــــــــی داد !
نباید بی تفاوت !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . .
به دست ِ خیــــــــــــــــس باران داد !
کبوترها که جز پرواز ، آزادی نمی خواهند !
نباید در حصار میـــــــــــــله ها
با دانه ی گنــــــدم . . . به او تعلیم مانـــــــــــدن داد
تا دیروز ...
هرچه می نوشتم عاشقانه بود !
از امروز ...
هرچه بنویسم صادقانه است !
عاشقانه دوستت دارم ...
حل شده ام،
مثل یک معما !
راست می گفتی که
خیلی ساده ام …
اسم های مجــازی
تصویر های مجــــازی
مشخصات مجــــازی
و در بین این همه چیزهای مجازی
تنـــها یک چیز حقیقت دارد
تنـــهایی " من و تـــو " ...
هر آهنگی که گوش میدهم
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند ...
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است ...
قافیه های بلند نگاهت
همیشه در آخرین لحظات
به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند
وقتی که نیستی اما
دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست