وقتی بنا را بر رفتن گذاشتی ...
تو با هر سیب کرم خورده ای وسوسه میشوی ...
پس همان بهتر که نباشی ...
برو ... !
خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص ...
تلخ تلخ ...
تفاوتی ندارد خواب باشم یا بیدار ؛ زیباترین تصویر پیش چشمانم همیشه "تویی"
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است !
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند ، فراموشت مى کنند ...
اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نیست ...
هرچی بیشتر کمتر به عاشقی فکر کنی ، کمتر بیشتر اعصابت میریزه به هم !
هر کس جای من بود ، می برید
اما من هنوز می دوزم ، چشم به امید ...
گاهی به سرم می زند بزنم زیر همه چیز و همه چیز !
اما سر که کاره ای نیست ، این "دل" است که فرمانروایی میکند ...
گاهی تو ...
گاهی یاد تو ...
گاهی هم غم تو ...
آخر این "تو" کار مرا تمام می کند !
این روزها هرکی منو میبینه میگه :
وااای خوش به حالت چقدر لاغر شدی !!! رمز موفقیتت چی بوده ؟
من فقط لبخند میزنم و تو دلم میگم : بازیچه شدن ...