قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر از ماهی هاییست که از زندگی سیرند
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی
خرابتم ، نذار هرکی از کنار ما رد میشه ، بگه این خراب شده مال کیه !
باز آمدنم به خدمتت دیر نشد / اندیشه مکن دلم ز تو سیر نشد
یک موی تو را به عالمی نفروشم / تو جان منی ، کسی ز جان سیر نشد
پروردگارا
آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند
بباران
تو آن ستاره ی منی که گر شبی ز کلبه ام گذر کنی
از شوق روی ماه تو صدای خنده ی دلم به عالمی سفر کند
آسمانم انتهایش قلب توست / مهربان این آسمان از آن توست
آسمانم هدیه ای از سوی من / تا بدانی قلب من هم یاد توست