زیاد فرقی نکرده...
خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه
" من " نیستم
کاش.... شبی، روزی، جایی بر لبان تو تکرار می شد.... نامم !
وقتــــی مــی گویـــمـــ : برایـــمــ دعــا کــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .
یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــ بــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد !
نمی دانی که چه قدر دلم برایت تنگ است
تک تک روزها را پشت سر می گذارم
کارهایم را به انجام می رسانم
آن گاه که باید لبخند، می زنم
حتی گاه قهقهه می زنم
ولی از ته قلب تنهای تنها هستم
هر دقیقه یک ساعت
و یک ساعت یک روز طول می کشد
آنچه مرا در گذراندن این روزها یاری می کند
فکر به توست ای کاش در کنار تو بودم ........
دلم هوای تو را می کند میروم سراغ شعرهایم...
این روزها خوب یاد گرفته ام خود را به کوچه علی چپ بزنم......!!
امشب ؛
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم ...
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم ...
دل را بدنام نکنیـــــــــــــــــم ...
آنچه بعضی ها در سینه دارند
کاروانسراست ؛
نه دل ...
چشیدم ! !
خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !
نمی دانــم ...
چــرا بیــن ایــن همــه آدم
پــیــله کــرده امــ
بــه تــو ...
شــاید فــقط با تــو
پــروانــه می شـــوم ...