یادش بخیر...
”من بودم و تو”
او بود و دیگری…
این روزها...
”تویی و او”
من ماندم و خدا
آهای مرغ عشق
فخر نفروش
معشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار مانده . . .
مـثـل ِ تـــار ِ مــوهـــایـش ..
ایـن بـــار
دوسـتـت دارم هـــایـــم را
پـشـت ِ گـوشـش انـــداخـــت ...
و ...
رفــت !
به خدا بگو:
زمستانش سرد نیست
جمع کند تکرار فصلهایش را !
من در تابستانش هم از بی وفایی دندان به دندان سائیده ام...
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ،
دیگران یاد عشقشان میفتند و تو هنوز بی خیالی !
می آیی . . . می روی . . . و فقط یک سلام . . .
و گاهی یک خداحافظی . . . نه . . . این انصاف نیست . . .
من و یک دنیا عشق . . . تو و یک دنیا بی تفاوتی . . . !
این روزها پر طرفدارترین بازی در بین آدمها ، بازی با “احساسات” است !
چشمانم را به نابینایی میفروشم تا کسی را که دوست دارم با دیگری نبینم …