حل شده ام،
مثل یک معما !
راست می گفتی که
خیلی ساده ام …
وقــتی دست فــشردیــم
و قـــول دادیـــم ...
فقــــط ،دست ِ تــو مـردانـه بــود!
و ... قـــــول ِ من !!
خوابــــــم را درست تنظیـــــم کرده ام
روی بــــــی تفاوتـــــی های تــــــــــو
تــــــو روزنــــــامه ات را میخوانی / من در خوابــــــم با دیگری تانــــــگو می رقصــــــم...
از خواب کــــــه بیدار شــــــوم بــــــی حسابیم
یک - یک بــــــه نفع روزمرگــــــی....
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند
بــــوی رفـتن مــی دهــی ...
عطـــر تـــازه ای خــــریــــده ای..؟!
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم
فـرمـول وار ؛
مـرتـب و بـی نـقـص …
و تــو
بـا یـک اشـاره
هـمـه چـیـز را
در هـم می ریــزی …
این من هستم که وفادار خواهم ماند
این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند !
این من هستم که آخرش میسوزم
این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم …
یه روزی من بودم نفسش
ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش
رفت سراغ یه نفس تازه !!!
قرعه کشی تمام شد . . .
تو به اسم دیگری درآمدی . . .
تقدیر جای خود . . .
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!
شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه رو به رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد...
" من عاشق او بودم و او عاشق او ... "