دیشب دونه دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچکدوم تو نبودی
اما وقتی به آخرین ستاره رسیدم، آروم بهم گفت:
اون خوده ماهه، تو هنوز دنبال ستاره ای ؟؟
هربار که کودکانه دست کسی را می گرفتم ، گم میشدم
حالا آنقدر که در من هراس گرفتن دستی است ، اضطراب گم شدن نیست !
دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه / چنان مهرت به جانم کرده ریشه
که در شش گوشه ی قلبم نوشته / عزیزم ، دوستت دارم همیشه
دلم برایت تنگ شده است
چه از طول ، چه از عرض و چه از ارتفاع
می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست
چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند
آدم بدون دوست ، چون کتاب بدون جلد است !
دلم درد میکند ، انگار خام بودند خیالهایی که به خوردم داده بودی
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن
ای گل سرخ پاییزم ، شبت به خیر عزیزم
بوسه به پات میریزم ، شبت به خیر عزیزم
وقت لالایی گفتنه ، تو خوب بخوابی عشق من
عشقو به پات میریزم ، شبت به خیر عزیزم