خدایا
در ۲ راهی زندگی ام
تابلوی راهت را محکم قرار بده
نکند که با نسیمی راهم را کج کنم . . .
گرچه از فاصله ی ماه به من دورتری
ولی انگار همین جا و همین دورو بری
ماه میتابد و انگار تویی میخندی
باد می آید و انگار تویی میگذری
خیلی وقت است که کــــات گفته ام . . .
ولی تو همچنان برایم بــــازی میکنی . . .
صفحه های تقویم مرا یاد گذر زمان می اندازند !
نمیدانم ، پس کی زندگی شروع می شود . . ؟
آدم ها منتظرند جهتی را اشتباه بروی،
آن وقت است که آوار میشوند رویت،
و فراموش می کنند تمام مهربانی هایت را . . .
سخت است در خوش گذرانی هایت هم افکارت آزارت دهند،
و طعم زهر مار به خود بگیرد لحظات شادت . . .
این روزهــا آدم ها ،
از هیچ دری برای بستن به روی یکدیگر دریغ نمی کنند . . .
ســراب شد تمام آن آرزوهایــی که برای تو داشتم،
برای خـــودم . . .
کاش نباشد آرزویی که رنگ بالفعل به خود نمی گیرد
تنهایـــی هایم را هم هدفمند کنند ، راحت میشوم !
این روزها زیــاد به چشم می آیند . . !
تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم
و این است درد مـــن . . .