دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه
چنان مهرت به جانم کرده ریشه
که در شش گوشه ی قلبم نوشته
عزیزم ، دوستت دارم همیشه
گـاهــی نمـی دانــی
از دسـت داده ای ..
یـــا
از دسـت رفـــتـه ای...
مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را "پست" کردم
... و غریبه هــا "لایک" زدند ...
... ... کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!
این روزهــا ، ...
هر جایی را که نگاه می کنم پـــــــــ ـر است از وجود آدم های" بی وجـــ ـود " ...
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
با هم قدم میزنیم
با هم میخوابیـم
دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد
و بر گونه هایم بوسه میزند
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
" تنهاییـــــم را " . . .
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته !
مردهای چشم چران
زن های خائن
دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی
و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر!
... پس چه شد ... ؟
چیدن یک سیـبـــــــ ـ و اینهمه تقـــاص ؟
بیچاره آدمــــــــــ . . . بیچاره آدمیتــــــــ . . .
باور کردم تنهایی را چقدر دلم کسی را نمی خواهد امشب...
سالهاست که ...
در لایه های نابود اینگونه زیستنی
می گردم و ..
می گردم
تو را
و خودم را
بیگناه گم کرده ام
در خویشتنی که هر گز خوش نبود
چقدر دلم برای خواستن تنگ می شد
تا اینکه دریافتم
این زندگی
نه تویی
نه من
ما گم شده ایم
در نا کجا آباد خود ساخته ای که نشانی ندارد
همه چیز خنده دار بود....
داشتن تو...!
بودن من ; ماندن ما....!!
رفتن تو...
این همه آه....
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد....
بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم
وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه ...
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم !!!