آرزو های محال

با یک عالمه فاصلـــه از خودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند

حرف مرگ

سفر از چشم‌های تو محال بود که ممکن شد مرگ که دیگر محال نیست

اگه دوستت داشت نمیرفت

هیچ چیز بیشتر و بدتر از این مغز استخوان آدمو نمی سوزونه

که اطرافیانت بهت بگن که اگه دوستت داشت نمیرفت

اس ام اس دیوانگی

شمعی روشن کردم
حوالی ِ همیــــن روزها،
که زودتـــــر بیایــــی،
میگـــــویند؛
دعـــــایٍ دیوانــــگان هم،
مستــــجاب میشود…

اس ام اس رفتن 92

قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود

اس ام اس گدایی

گفتی تا انگشـت های دستت روبشماری برمیگردم،
کجایی کــه ازمردم شهرانگشت گدایی مـیکنم …

اس ام اس درد 92

برای بعضـــی دردهـا نــه میتوان گریــــــه کَــرد نـه میتوان فریــــــاد زد

برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست ...

اس خیلی غمگین

بی تو مدتـهاستــ کــه کــوچــانــــده ام

بـُــغـضـــ هــای بـی آشـیــــانــه را

بـــه لـــبخـَــنـدهــــای نــــاشـیـــــانــه..!

اس بغض 92

پشت این بغض، ‌بیدی نشسته، که خیال میکرد با این بادها نمیلرزه . . .

اسمس غمگین 92

چه رابطه ای است بین گلوی تو و چشمان من ؟
تو بغض میکنی ، چشمان من خیس می شوند …