به تنت زار می زند!
باید کمی از پهلوها برایت تنگش کنم؛
تا کمی اندازه ات شود . . !
با تشکر از زهره
فرقی نمی کنه که به یه “دو پا” زیادی “جَو” بدین یا به یه “چهار پا” زیادی “جُو” بدین …
به هر حال از هر دوشون جفتک می خورین !
آن روز ها هیچ چیزمان به هم نمیخورد ،
اما الان حسابی حالم از تو به هم می خورد . . .
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا ک دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من ب سرت زد،
آنقدر آسمان دلت بگیرد ک با هزار شب گریه چشمانت،
باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم ک هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
ک نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
اشتباه میکنی ! من به تو فکر هم نمیکنم،
چون تنفر هم یه نوع احساسه و تو لیاقت هیچ احساسی رو نداری !