و تو هیچگاه نخواهی فهمید که من با یاد همان دقایقی که کنار هم بودیم ،
سال هایی را که بی تو گذشت زنده مانده ام !
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم ،
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند …
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد ؛
مثل آهن شده در تنهایی ، چینی نازک تنهایی من …
او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا ؟
چرا تنهایم گذاشت و در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم !
ای تنهاترین تنهای شبهای تنهایی من ،
تو تنها کسی بودی که تنهایی هایم را تنها به تو گفتم !
آه ای خدای من چه شبها که تن ها ،
تنها آرامیدند و در تنهایی فریاد دوستت دارم سر دادند …