منـــ تمــامـــ نمـــی شـــومـــ ...
در عـشـقت ...
ثــــانیـــه بـــه ثــــانیــــه ...
شـــروعـــ مـــی شــــومـــ !
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده …
از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش …
همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !
این من هستم که وفادار خواهم ماند
این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند !
این من هستم که آخرش میسوزم
این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم …
درد یعنی سرت به همون سنگی بخوره که به سینه میزدی …
یه روزی من بودم نفسش
ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش
رفت سراغ یه نفس تازه !!!