هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده قدرت من نیست!
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است….
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود...
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
چشــــمانم خستــــه استـــ و نبــــض ذهنــــم افتــــاده ؛
کاش نگــــاهتــــ یکــــ قــــدم نزدیـــکـــــ تــــر بـــود . . .
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه...
خاطره خشکیه...
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
میریختم تو کیسه
و میدادم بهش
و میرفت ردِ کارش!
کـــــــــــم بــاش
از کم بودنت نتــــــــرس
اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه،
همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . .
نیستی ..
و من ،
پُرم از لحظاتی که مملو از توست ...
معنای خوشبختـــــــی این استــــــــ که
در دنیا کسی هستـــــ که بی اعتنا به نتیجه، دوستتـــــــــ دارد
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند
دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد